اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

بارگاه کشیدن

نویسه گردانی: BARGAH KŠYDN
بارگاه کشیدن . [ ک َ / ک ِ دَ ] (مص مرکب ) بر پا کردن خیمه . بارگاه آراستن . بارگاه افراشتن . بارگاه زدن :
در همت گدای تو باشد فر و هنوز
بر عرش اگر کشند شهان بارگاه را.

کمال خجندی (از ارمغان آصفی ).


رجوع به بارگاه افراشتن ، بارگاه آراستن و بارگاه زدن شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.