باروط
نویسه گردانی:
BARWṬ
باروط. (اِ) باروت . بارو. بارود. رجوع به کلمات مذکور شود.
واژه های همانند
۱۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
باروت آغاجی . (اِخ ) ۞ دهی است از دهستان چهار اویماق بخش قره آغاج شهرستان مراغه که در 40 هزارگزی جنوب خاوری قره آغاج و 41 هزارگزی خاور...
باروت آغاجی . (اِخ ) ۞ دهی است جزء دهستان حومه ، بخش مرکزی شهرستان زنجان که در 15 هزارگزی جنوب باختر زنجان و 3 هزارگزی راه عمومی واقع...
باروت آقاجی . (اِخ ) رجوع به باروت آغاجی شود.
باروت پنبه ای . [ ت ِ پَم ْ ب َ / ب ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) ۞ نوعی باروت باشد.
باروت کوب خانه . [ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) محل باروطکوبی و خانه ٔ کوبیدن باروت بقصد نرم ساختن آن .