گفتگو درباره واژه گزارش تخلف باریجه نویسه گردانی: BARYJH باریجه . [ ج َ ] (اِ) وشا. دارویی است . گاو شیره . ببرزد. بارزد. «فرولاگالبانیفر» ۞ باشد. رجوع به وشا و اشقالانس شود. (گیاه شناسی گل گلاب چ دانشگاه طهران ص 235). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه واژه معنی باریجه گیاه باریجه ( Ferula gummosa boiss ) با نام عمومی GALBANUM ازخانواده Umbelliferae ( Apiaceae ) ،گیاهی چند ساله ، منوکارپیک ( بعد از ۵-۶ سال ساقه ی... باریجه باریجه* 23. تنها یک نوشته چینی مربوط به باریجه هست که در Yu yan tsa tsu آمده: " (*bit-dzi, bir-zi, bir-zai) p'i-ts'i فر آورده ای است از سرزمی... نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود