اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

باریک ریسیدن

نویسه گردانی: BARYK RYSYDN
باریک ریسیدن . [ دَ ] (مص مرکب ) لاغر و نحیف شدن . تکیده شدن : روز بروزباریک میریسد؛ پیوسته لاغرتر میشود. لاغر شدن : ای فلان چرا این روزها باریک میریسی (یعنی لاغر شدی ). این معنی مجاز است . (از فرهنگ نظام ). || در کاری بغور تمام وارسیدن و اندک اندک بکمال خوبی سرانجام دادن . (غیاث ). در کار بغور تمام وارسیدن و بکمال خوبی آنرا سرانجام دادن . غزالی مشهدی گوید :
غزالی شهد نظمت گر خورد عقل
نماید تا ابد انگشت لیسی
دهد سررشته ٔ حرفی بکاتب
که مو بشکافد از باریک ریسی
بکوشد تا غلط کمتر نویسد
گر از دستش نیاید خوشنویسی .

(آنندراج ) (ارمغان آصفی ).


|| پنبه یا پشم را ریسمان باریک رشتن : فلان کارخانه ٔ ریسمان بافی ، ریسمان باریک میریسد. || بچیزی توجه تمام کردن . (فرهنگ نظام ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.