باز
نویسه گردانی:
BAZ
باز. (اِخ ) (ملک ...) فرمانفرمای دیار مغرب . مؤلف حبیب السیر ضمن شرح حال جالینوس آرد: در روضةالصفا مسطور است که جالینوس در وقتی که در بلده ٔ مقدونیه از بلاد یونان اقامت داشت یکی از جواری ملک باز را که فرمانفرمای دیار مغرب بود و جمیع ملوک آن نواحی اطاعت او مینمودند علت برص عارض شد... و باز فی الحال قاصدی جهت آوردن جالینوس نزد نیقاس فرستاد چون نیقاس مخالفت امر ملک باز نمیتوانست نمود جالینوس را رخصت فرمود و حکیم ... بعد از انقضای یک ماه در مجلس ملک باز بار یافت . رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 1 صص 168-170 شود.
واژه های همانند
۲۲۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
ارته باذ. [ اَ ت َ ] (اِخ ) آراداوازت . از ولاة ارمنستان . موسی خورِنی گوید (بند 78): چون اردشیر خبر یافت که یکی ازولاة ارمنی فرار کرده و پسر ...
ارته باذ. [اَ ت َ ] (اِخ ) رجوع به ارتاواسد و ارتاواسدس شود.
این واژه ها تازى (اربى) هستند و برابر پارسى آنها اینهاست: برخ barx (پارسى درى: بعض ، پاره ، لَخت) برخى Barxi (پارسى درى: بعضى ، چندى ، پاره اى ، لَختى...