باز
نویسه گردانی:
BAZ
باز. (اِخ ) (رود...) (در فارس ). آبش مایل بشوری همان رودخانه ٔ افزر است که از سه جانب قلعه ٔ شهریاری گذشته بچم کپکاب خنج رسیده رودخانه ٔ باز شود. (فارسنامه ٔ ناصری ).
واژه های همانند
۲۲۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۰ ثانیه
باز. (اِخ ) (ملک ...) فرمانفرمای دیار مغرب . مؤلف حبیب السیر ضمن شرح حال جالینوس آرد: در روضةالصفا مسطور است که جالینوس در وقتی که در بلده...
باز. (اِخ ) ابراهیم باز. محدث بود. (منتهی الارب ). صاحب تاج العروس آرد: ابراهیم بن محمدبن باز اندلسی . از اصحاب سحنون و از محدثان بود و بسا...
باز. (اِخ ) ابوعلی حسین بن نصربن حسن بن سعدبن عبداﷲبن باز موصلی . از محدثان بود. (از تاج العروس ).
باز. (اِخ ) (جرجی افندی ) (نقولا یا نیکولا) صاحب مجله ٔ الحسناء در بیروت بود. او راست : 1- آثار التهذیب : و آن عبارتست از خطابه ها وقصایدی که آن...
باز. (اِخ ) سلیم افندی بن رستم (1275 - 1338 هَ . ق . / 1859 - 1920 م .). دادستان ایالت جبل لبنان سابق بود. (معجم المطبوعات ج 1 ستون 516). و...
باز. (اِخ ) باژ. معرب آن فاز است . قریه ای است بین طوس و نیشابور که گروهی از نام آوران از آن برخاستند. (از تاج العروس ). قریه ای است میان ...
باز. (اِخ )موضعی در سیستان . مرحوم ملک الشعراء بهار در تاریخ سیستان حاشیه ٔ ص 187 احتمال داده اند که محلی بوده است در سیستان . رجوع به تاری...
باز. (اِخ ) قریه ای است به شش فرسخی مرو که گروهی از محدثان معروف به بازیون بدان منسوبند. (از تاج العروس ) (معجم البلدان ) (مرآت البلدان ج...
باز. (اِخ ) دهی است از دهستان پشتکوه بخش شهرستان یزد که در 46 هزارگزی جنوب باختر نیر و 13 هزارگزی راه فرعی نیر به ابرقو در کوهستان واقع ...
بازbāz معنی ۱. [مقابلِ بسته] ویژگی پنجره، در، روزنه، و مانندِ آن که امکان ورود و خروج از آن وجود داشته باشد؛ گشوده. ۲. بدون پوشش: زخم باز. ۳. [مجاز] د...