اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

بازار کشیدن

نویسه گردانی: BAZʼR KŠYDN
بازار کشیدن . [ ک َ / ک ِ دَ ] (مص مرکب ) هرزه گویی کردن . لاف زدن . (ناظم الاطباء). || بازار ترتیب دادن :
ز آب و گل تن مردم چو قلعه ای آراست
بشکل تنگ بمعنی چهار اسرار است
درو کشید به عنصر چهار بازاری
که رخت هر دو جهانش بچار بازار است .

میرخسرو (از آنندراج ) (فرهنگ ضیاء).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.