بازاری کردن
نویسه گردانی:
BAZʼRY KRDN
بازاری کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) بازار کردن . عرضه کردن متاع و کالا. (ناظم الاطباء). || بر سر زبانها انداختن . همه جایی کردن . بهمه گفتن . بهمه رساندن .
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.