بازپس ایستادن
نویسه گردانی:
BAZPS ʼYSTADN
بازپس ایستادن . [ پ َ دَ ](مص مرکب ) باز پس استادن . عقب ماندن . بدنبال ماندن .سپس ماندن . تخلف . (ترجمان القرآن ) (منتهی الارب ). اِذمام . (تاج المصادر بیهقی ) : پس بیژن از پدرو ملک بازپس استاد و آنجا بماند. (تاریخ قم ص 80).
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.