اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

بازپس گردیدن

نویسه گردانی: BAZPS GRDYDN
بازپس گردیدن . [ پ َ گ َ دی دَ ] (مص مرکب ) برگشتن . بازگشتن . مراجعت کردن . تقهقر : و اما اهل ، مرا نه اهل است و نه مال ، بازپس گردید و از پیش عمر بیرون آمد. (تاریخ قم ص 305).
بازپس گردم چون اشک غیوران از چشم
که ز غیرت سوی مژگان شدنم نگذارند.

خاقانی .


دوستان آمدند تا لب گور
قدمی چند و بازپس گردید.

سعدی (صاحبیه ).


و رجوع به بازپس شدن شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.