اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

باز جای فرستادن

نویسه گردانی: BAZ JAY FRSTADN
باز جای فرستادن . [ زِ ف ِرِ دَ ] (مص مرکب ) بجای نخست برگرداندن . بخانه ٔ خودبازگرداندن . به مستقر خویش بازفرستادن :
فرستمت با نیکوئی باز جای
تو باید که باشی خداوند رای .

فردوسی .


گزین کن دلیران رزم آزمای
فرست آن سپاه دگر باز جای .

اسدی (گرشاسب نامه ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.