بازداشت . (مص مرکب مرخم ، اِ مص مرکب ) منع. ممانعت تعرض . (ناظم الاطباء). مَنع. حَدَد. سَدّ. رُطام . حُجران . مَنعی . خَبل . (منتهی الارب ). وَزع . کَف ّ.ممانعت . رَدَع . نهی . || حمایت . نگه داشتن . (شعوری ج
1 ص
152). || (اِ مرکب ) درمیان و فاصله . (ناظم الاطباء). برزخ . فاصله . حائل و بازداشت میان دو چیز. (منتهی الارب ). مِصر. بازداشت میان دو چیز. (دستورالاخوان ). المصر؛ بازداشت میان دو چیز وحد چیزی . (مجمل اللغه ). || قسمت . || مدت . || حبس و گرفتاری . (ناظم الاطباء). توقیف . (واژه های فرهنگستان ایران ). ایباق . سِجن . (منتهی الارب ). || محبس . زندان . (ناظم الاطباء). || محبوس . زندانی . بندی
: چندگه بازداشت بودم من
در یکی خانه عاجز و مضطر.
مسعود سعد.