اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

بازنشاندن

نویسه گردانی: BAZNŠANDN
بازنشاندن . [ ن ِ دَ ] (مص مرکب ) نشاندن . جلوس دادن .
- باز جای نشاندن ؛ بجای اول نشاندن . بحال اول باز گرداندن : و ملک الروم را بگرفت پس آزاد کرد و بازجای نشاند. (فارسنامه ابن البلخی ص 94).
|| محبوس کردن . توقیف کردن : تا به هرات رسیدیم و برادر ما را جائی بازنشاندند و اولیاء و حشم و جمله ٔ اعیان لشکر بخدمت درگاه پیوستند. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 324). || فرونشاندن و خاموش کردن فتنه یا حریق و به مجاز تسکین دادن درد : تا مردمان آب بر روی او زدند و بازنشاندند. (سندبادنامه ص 268).
مگر تو روی بپوشی و فتنه بازنشانی
که من قرار ندارم که دیده از تو بپوشم .

سعدی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
عملی‌ که در رایانه به وسیله دکمه "reset یا restart"انجام میشود(بدین معنا که رایانه نخست خاموش شده و سپس روشن میگردد)(واژه فرهنگستان)
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.