پارسی ویکی

واژه ی مورد نظر خود را وارد کنید.

گفتگو درباره واژه
گزارش تخلف

بازی

نویسه گردانی: BAZY

بازی . (اِخ ) نام سلسله ٔ پنجم از سلسله ٔ سلاطین بابل که در حدود 1052 تا 1032 ق . م . در صفحات دریایی سلطنت کرده اند و این سلسله در حقیقت سلسله ٔ دوم دریایی بابل محسوب میشوند. در دوره ٔ این سلسله ، عیلام باز بابل را گرفت و یکی از پادشاهان عیلام بر تخت بابل نشست ولیکن بیش از شش سال دوام نکرد. بابل در زمان این سلسله به علت تاخت و تاز مردمان صحراگردی موسوم به گوثیان ۞ ضعیف و ناتوان گشت .

واژه های قبلی و بعدی

واژه های همانند

۲۱۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۷۱ ثانیه

واژه

معنی

شهر بازی

این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.

بازی باز

کاربر بازی های رایانه ای. کسی که بازی های رایانه ای انجام می دهد.

بازی ساز

کسی که بازی های رایانه ای می سازد.

گیک بازی

گیک از کلمه ی geek در زبان انگلیسی آمده است، که به افرادی که در یک موضوع تخصص و علاقه زیادی دارند گفته می شود. در واقع کسی که گیک بازی است یعنی خوره ب...

هوس بازی

هوس بازی . [ هََ وَ ] (حامص مرکب ) در پی هوس رفتن . هوس باختن : ببایدهوس کردن از سر به درکه دور هوس بازی آمد به سر.سعدی .

نقش بازی

نقش بازی . [ ن َ ] (حامص مرکب ) فریبندگی و حیله بازی . (ناظم الاطباء). عمل نقش باز. رجوع به نقش باز شود.

مفت بازی

مفت بازی . [ م ُ ] (حامص مرکب ) حالت و چگونگی مفت باز. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به مدخل قبل شود.

موش بازی

موش بازی . (حامص مرکب ، اِ مرکب ) نوعی از آتش بازی . (آنندراج ).

میل بازی

میل بازی . (حامص مرکب ) ورزش پهلوانان در گود با میل . بازی کردن ورزشکاران با میل در گود زورخانه . عملی است که زورخانه کاران برای نشان دادن...

لیس بازی

لیس بازی . (حامص مرکب ) قسمی بازی افکندن با سکه ۞ . بازی که با مسکوکات کنند با فکندن آن به فاصله و سپس با مسکوکی دیگر آن را هدف کردن ...

تعداد نمایش:

« قبلی ۱ ۲ ۳ صفحه ۴ از ۲۲ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ بعدی »

نظرهای کاربران

نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.

برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.

ورود