بازی
نویسه گردانی:
BAZY
بازی . (اِخ ) سلام بن سلیمان بازی از محدثان بود. وی در زمره ٔ محدثانی است که به بازیون مشهورند. و به باز، قریه ای در شش فرسنگی مرو منسوبند. (از تاج العروس ).
واژه های همانند
۲۱۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۱ ثانیه
باذی . (ص نسبی ) منسوب به باذ. رجوع به باذ شود.
باذی . (اِخ ) حسن بن ابی سعدبن حسن ، فقیه که پس از سال 330 هَ . ق . درگذشته است .
بعضی . [ ب َ ] (ضمیر مبهم ) چند و چندی . قدری و چندان . (ناظم الاطباء). در لفظ بعضی یای تحتانی برای وحدت است و اگر وحدت منظور نباشد آوردن یاء ...
این واژه ها تازى (اربى) هستند و برابر پارسى آنها اینهاست: برخ barx (پارسى درى: بعض ، پاره ، لَخت) برخى Barxi (پارسى درى: بعضى ، چندى ، پاره اى ، لَختى...
بازى که درقدیم معمول بوده که بازىبولینـﮓ امروزى شاید از تیله بازى اقتباس شده است .
دائرة المعارف نو
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.