باطلاق
نویسه گردانی:
BAṬLAQ
باطلاق . (ترکی ، اِ) باتلاق . زمینی با آبی راکد که پای درآن فرو رود. (یادداشت مؤلف ). گِلزار. لجن زار. خلاب .زمینی یا شوره زاری سخت گلناک و سست بسبب ایستادن آب در آن که اجسام بر آن قرار نتوانند گرفت و فروروند. || اجمه . (ج ، آجام ). (یادداشت مؤلف ).
واژه های همانند
۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۲ ثانیه
باطلاق . (اِخ ) دهی است از دهستان گرم بخش ترک شهرستان میانه که در 20 هزارگزی خاوربخش و 16 هزارگزی شوسه ٔ میانه به خلخال واقع است . ناحی...
باطلاق گاوخونی . [ ق ِ ] (اِخ ) باطلاقی در جنوب شرقی اصفهان که بقایای زاینده رود در آن فرو میرود. رجوع به گاوخونی شود.
باطلاق جزموریان . [ ق ِ ج َ زِ ] (اِخ ) باطلاقی در جنوب کوه شاهسواران درحوالی رود بمپور بلوچستان . رجوع به جزموریان شود.
باتلاق . (ترکی ، اِ) کلمه ٔ ترکیست ، بمعنی زمینی که آب بسیار همیشه آنرا گلناک دارد بدان حد که پای یا تن آدمی و ستور در آن فروشود. لجن زار. ...