اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

باغ

نویسه گردانی: BAḠ
باغ . (ترکی ، اِ) بند که از آن چیزی را بندند. (غیاث اللغات ). در ترکی بمعنی بند که از آن چیزی را بندند. (آنندراج ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴۸۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۳ ثانیه
ده باغ . [ دِه ْ ] (اِخ ) دهی است از دهستان میاندربند بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان . واقع در 48هزارگزی شمال باختری کرمانشاه . سکنه ٔ آن 150...
ده باغ . [ دِه ْ ] (اِخ ) دهی است از دهستان مرغک بخش راین شهرستان بم . واقع در 74هزارگزی جنوب خاوری راین . سکنه ٔ آن 150 تن و آب آن از چش...
ده باغ . [ دِه ْ ] (اِخ ) دهی است از دهستان چناران حومه ٔ شهرستان مشهد. واقع در 66هزارگزی شمال باختری مشهد دارای 124 تن سکنه است . آب آن ...
قره باغ . [ ق َ رَ ] (اِ مرکب ) آهنگی است در موسیقی . رجوع به آهنگ شود.
قره باغ .[ ق َ رَ ] (اِخ ) دهی جزء دهستان قاقازان بخش ضیأآباد شهرستان قزوین واقع در 12 هزارگزی شمال ضیأآباد متصل به جاده ٔ شوسه ٔ زنجان ا...
قره باغ . [ ق َ رَ ] (اِخ ) نام یکی از دهستانهای بخش مرکزی شهرستان شیراز است . حدود و مشخصات آن به قرار زیر میباشد: از شمال تپه های سلطان آ...
قره باغ . [ ق َ رَ ] (اِخ ) دهی ازدهستان انزل بخش حومه ٔ شهرستان ارومیه واقع در 63 هزارگزی شمال ارومیه و 6500 گزی شمال خاوری شوسه ٔ ارومیه...
قره باغ . [ ق َ رَ ] (اِخ ) دهی از دهستان طاغنکوه بخش فدیشه ٔ شهرستان نیشابور واقع در 24هزارگزی باختر فدیشه . موقع جغرافیایی آن جلگه و هوای ...
پشت باغ . [ پ ُ ] (اِخ ) نام دیهی از توابع بیضا فرسخی بیشترمیانه شمال و مغرب تل بیضاست . (فارسنامه ٔ ناصری ).
پکی باغ . [ پ َ ] (اِخ ) نام دیهی در تنکابن که اکنون سکنه ٔ آن به اُمیچ کلا قریه ٔ مجاور آن هجرت کرده اند. (مازندران و استراباد رابینو ص 25).
« قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۴۹ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.