باغ
نویسه گردانی:
BAḠ
باغ . (ترکی ، اِ) بند که از آن چیزی را بندند. (غیاث اللغات ). در ترکی بمعنی بند که از آن چیزی را بندند. (آنندراج ).
واژه های همانند
۴۸۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۳ ثانیه
باغ استلک . [ ] (اِخ ) نام محلی از طسوج جبل . (تاریخ قم ص 118).
باغ ادریس . [غ ِ اِ ] (اِخ ) از دیههای الجبل . (تاریخ قم ص 136).
باغ ادریس . [ غ ِ اِ ] (اِخ ) نام محلی از طسوج لنجرود. (از تاریخ قم ص 113).
باغ بابائی . (اِخ ) دهی است از دهستان کوشک بخش بافت شهرستان سیرجان که در 75 هزارگزی جنوب خاوری بافت و 4هزارگزی خاور راه فرعی بافت به...
باغ به بین . [ ب ِ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان سعیدآباد بخش مرکزی شهرستان سیرجان که در 2 هزارگزی سعیدآباد و بر سر راه فرعی سعیدآباد ب...
باغ حسن قر. [ ح َ س َ ق ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان القورات بخش حومه ٔ شهرستان بیرجند که در 30 هزارگزی شمال خاوری بیرجند واقع است . ناحیه ا...
باغ دره سی . [ دَ رَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان گرم بخش ترک شهرستان میانه ، که در 21 هزارگزی جنوب خاوری بخش و 4 هزارگزی شوسه ٔ خلخال به...
باغ مولائی . [ غ ِ م َ ] (اِخ ) باغی بوده است بخارج یزد : آن باغ نیکو بود، مولانا شمس الدین ابی بکر رضی آنرا وقف کرد بر مؤمنین و مؤمنات ...
باغ و برزن . [ غ ُ ب َ زَ ] (اِخ ) قریه ای است در دو فرسخی مرو. (معجم البلدان ). و رجوع به باغ شود.
باغ نظرگاه . [ غ ِ ن َ ظَ ] (اِخ ) از باغها و قصور دلگشای سلطنتی هرات است . (حاشیه ٔ روضات الجنات فی اوصاف مدینة هرات ص 347) : حضرت اعلی [...