باغان
نویسه گردانی:
BAḠAN
باغان . (اِخ ) دهی است از دهستان صوغان بخش بافت شهرستان سیرجان که در 189 هزارگزی جنوب خاوری بافت بر سر راه فرعی کهنوج و دولت آباد در جلگه واقع است . ناحیه ای است گرمسیر دارای 100 تن سکنه و آب آنجا از قنات تأمین میشود. محصول عمده ٔ آن غلات و حبوب و شغل مردمش زراعت و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
واژه های همانند
۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
باغان . (اِخ ) قریه ای است هفت فرسنگی میانه ٔ جنوب و مغرب خنج . (فارسنامه ٔ ناصری ). دهی است از دهستان خنج بخش مرکزی شهرستان لار که در 13...
باغان . (اِخ ) قریه ای است پنج فرسنگی میانه جنوب و مشرق شنبه . (فارسنامه ٔ ناصری ).دهی است از دهستان شنبه بخش خورموج شهرستان بوشهر که در...
باغان . (اِخ ) دهی است از دهستان کوار بخش سروستان شهرستان شیراز که در 92 هزارگزی باختر سروستان و یک هزارگزی شوسه ٔ شیراز به فیروزآباد در ج...
باغان . (اِخ ) نام یکی از دهستانهای هفت گانه ٔ بخش شیروان شهرستان قوچان که در جلگه واقع است و راه شوسه ٔ عمومی قوچان به بجنورد از وسط آن...
باغان . (اِخ ) دهی است از دهستان خوسف شهرستان بیرجند که در یک هزارگزی باختر خوسف بر سر راه شوسه ٔ عمومی خوسف به بیرجند در جلگه واقع است ...
باغان . (اِخ ) مرکز دهستان قصبه ٔ شهرستان سبزوار که در 12 هزارگزی خاور شهرستان سبزوار بر سر راه شوسه ٔ قدیمی سبزوار به نیشابور در جلگه واقع ا...
باغان . (اِخ ) مرکز دهستان بخش شیروان شهرستان قوچان که در ناحیه ای کوهستانی و سردسیر واقع است و672 تن سکنه دارد. آب آن از قنات تأمین م...
پیش باغان . (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان مزرج بخش حومه ٔ شهرستان قوچان . واقع در 7 هزارگزی شمال خاوری قوچان . کوهستانی . معتدل . دارای 17 ...
ابن باغان . [ اِ ن ُ ] (اِخ ) عباس بن باغان بن الربیع، مکنی به ابوالربیع. از اصحاب علوم هیئت . او راست : کتاب قسمةالمعمور من الارض و هیئةالد...