باق
نویسه گردانی:
BAQ
باق . [ قِن ] (ع ص ) برابر فانی . باقی . (تاج العروس ). و رجوع به بقا و باقی شود.
واژه های همانند
۴۸۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۴ ثانیه
چشمه باغ . [ چ َ م َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان میان دربند بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان که در 25هزارگزی شمال کرمانشاه و 3 هزارگزی خاور فز...
حاجی باغ . (اِخ ) نام ناحیه ای است از نواحی کولباد. رجوع به سفرنامه ٔ مازندران و استرآباد رابینو شود.
باغ هوتک . (اِخ ) دهی است از دهستان چهار فرسخ بخش شهداد شهرستان کرمان که در15 هزارگزی شمال باختری شهداد بر سر راه مالرو شهداد به راور در ...
باغ وزیر. [ وَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان صوفیان بخش شبستر شهرستان تبریز که در 7 هزارگزی باختر شبستر و 4 هزارگزی شوسه و راه آهن مرند به تبر...
باغ وزیر. [ غ ِ وَ ] (اِخ ) باغی بوده است در اول حدغور از جانب هرات : منزل نخستین باشان بود و دیگر خیسار ودیگر بریان ۞ و آنجا دو روز ببود...
باغ وسیع. [ غ ِ وَ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کنایه از جنةالمأوی است . (از برهان قاطع). بهشت برین را گویند. (هفت قلزم ).
باغ وحوش . [ غ ِ وُ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) باغ وحش . رجوع به باغ وحش شود.
باغ وحوش . [ وُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان اشترجان بخش فلاورجان شهرستان اصفهان که در 9 هزارگزی جنوب باختر فلاورجان بر کنار راه شهر کرد با...
باغ نصیر. [ غ ِ ن َ ] (اِخ ) نام باغی است در تفت . (آنندراج ). و رجوع به باغ عبدالباقی شود.
باغ میان . [ م َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان پشتکوه بخش نیر شهرستان یزد که در 12 هزارگزی خاور نیر و 4 هزار و پانصدگزی جنوب راه فرعی سریزد ...