باقی
نویسه گردانی:
BAQY
باقی . (اِخ ) (عبدالباقی ) شاعری بوده است ایرانی و خوش طبع، از اولاد شاه نعمت اﷲ ولی واز مقربین شاه اسماعیل صفوی و در اواخر قرن دهم هجری در جنگهای مابین ایران و عثمانی مقتول شد. (ریحانةالادب ج 1 ص 137). اسمش میرعبدالباقی بود،... ممدوح ملاامیدی طهرانی و در زمان حضرت صاحبقران بشغل صدارت در منصب ایالت سرافراز بود. در جنگ چالدران که در میان شاه اسماعیل صفوی و سلطان سلیم عثمانی واقع شد به درجه ٔ شهادت رسید. (از آتشکده ٔ آذر چ شهیدی ص 122).
نتوان صریح با تو غم خویش گفت و تو
طفلی هنوز و فهم کنایت نمی کنی .
ساقی مطلب جانب میخانه ام امروز
کز خون جگر پر شده پیمانه ام امروز.
مسکن شده کوچه ٔ ملامت ما را
ره نیست به وادی سلامت ما را
درویشانیم و ترک عالم کرده
این است طریق تا قیامت ما را.
و رجوع به قاموس الاعلام ترکی ج 2 ص 1204 شود.
واژه های همانند
۶۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۴ ثانیه
باقی . (ع ص ) نعت فاعلی از مصدر بقاء است و بقاء ثبات شی ٔ است بحال و صورت نخست ، برابر آن فناء است . (از تاج العروس ). آنکه دارای دوام و ث...
باقی . (اِخ ) نام قاضیی در ولایت قائن . محمد مفید مستوفی آرد: در سنه ٔ ست و خمسین و تسعمائة (956 هَ . ق .) در پنج قریه از ولایت قائن زلزله ٔ...
باقی . (اِخ ) (...بلخی ) از شعرای پارسی زبان بلخ بوده است . از اوست :چو او را تکیه بردیوار دیدم مردم از حسرت که این فرسوده قالب خشت آن دیوا...
باقی . (اِخ ) (... چلبی ) از شعرای روم (عثمانی ). در تذکرة الخواص آمده است : بعد از نجاتی که ملک الشعرای روم است وی را مسلم دارند.در شهر حل...
باقی . (اِخ ) (... دماوندی ) از شعرای ایران و اهل دماوند بوده است . از اوست :نخست آن سنگدل با بی دلان آمیختن گیردچو وصلت درمیان پیدا شود خو...
باقی . (اِخ ) (سیدباقی بن عطوة الحسینی العلوی ) صاحب کشف الغمة روایت کند که : حکایت کرد بمن سیدباقی بن عطوة العلوی الحسینی ، که پدرم عطوة در...
باقی . (اِخ ) (عبدالباقی ) از شعرای عصر زندیه و صفویه . اسمش میرزا عبدالباقی و بنی عم میرزا عبدالوهاب نشاط اصفهانی بود و بحسب وراثت کلانتری ...
باقی . (اِخ ) عبدالباقی صوفی تبریزی . (دانشمندان آذربایجان ص 144). از فضلای زمان خود و در نگارش خط ثلث مسلم بود،... با شاه عباس صفوی معاصر...
باقی . (اِخ ) (... کاشانی ) اصلش از مردم کاشان بود. دیوانش ملاحظه شده . بسعی بسیار این بیت از دیوانش استخراج گردید:باقی چمنی نیست چو گلزا...
باقی . (اِخ ) (... ماوراءالنهر) از شعرای پارسی زبان اهل ماوراءالنهر بوده . از اوست :چنان کز دل شدم باقی اسیر عشق دلجوئی نه دل دارم ، بلائی ...