اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

باکرة

نویسه گردانی: BAKR
باکرة. [ ک ِ رَ ] (ع ص ، اِ) تأنیث باکر. دوشیزه . (آنندراج ). دوشیزه . بالست . ماری . زن نارسیده .(ناظم الاطباء). در متون لغت عربی از قبیل اقرب الموارد و منتهی الارب و متن اللغة و المنجد کلمه ٔ بکر بدین معنی آمده و باکرة را نیاورده اند و ابوالبقاء در کلیات نیز آورده است که : و اما الباکرة فلیست من کلام العرب والصحیح البکر. || میغ بامدادی . ج ،بواکر. (مهذب الاسماء). ۞
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
باکره . [ ک ِ رَ / رِ ] (از ع ، ص ) دوشیزه . دختر مهرنشکافته . نابسود. (یادداشت مؤلف ). زنی که مرد ندیده و بکارتش باقی باشد. (ناظم الاطباء). و...
همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: دوشیزه (دری) کنچیک kancik (سغدی) کائینین kāinin (اوستایی: kainin) کنیا kanyā (سنسکریت و اوستایی). ***فانکو آدینا...
بعکره . [ ب َ ک َ رَ ] (ع مص ) بریدن چیزی را بشمشیر. (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
باکره بودن. دوشیزه بودن. داشتن پرده ی بکارت(hymen) در مهبل. اگر این پرده در داخل مهبل(آلت جنسی،کس) زن قابل رویت باشد می تواند این معنی را برساند که هر...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.