گفتگو درباره واژه گزارش تخلف بالا نویسه گردانی: BALA بالا. (اِ) مأخوذ از سانسکریت ، گیاه معطر. (ناظم الاطباء) : هر گل بالا که دهد بوستان بیشتری هست به هندوستان . امیرخسرو (از رشیدی ). ۞ واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۴۶۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۰ ثانیه واژه معنی رودشت بالا رودشت بالا. [ دَ ت ِ ] (اِخ ) قسمتی از بلوک رودشت در اصفهان است . (جغرافیای سیاسی کیهان ). رجوع به رودشت شود. رودشیر بالا رودشیر بالا. [ رِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان جاوید بخش فهلیان و ممسنی از شهرستان کازرون واقع در 69هزارگزی فهلیان و جنوب رودخانه ٔ شیر ودر دا... بالا نشاندن بالا نشاندن . [ ن ِ دَ ] (مص مرکب ) بالا نشانیدن . در فوق قرار دادن . بر صدر جای دادن . در بالا قرار دادن . ببالا نهادن . جای دادن در مقام برتر.... باوله بالا باوله بالا. [ وَ ل ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان منکور بخش حومه ٔ شهرستان مهاباد که 64 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4). بروات بالا بروات بالا. [ ب َ رَ ت ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حومه ٔ بخش مرکزی شهرستان بم . سکنه ٔ آن 897 تن است . آب آن از قنات و محصول آن غلات ،... بزقوچ بالا بزقوچ بالا. [ ب ُ چ ِ ] (اِخ ) ده کوچکی از دهستان القورات بخش حومه ٔ شهرستان بیرجند. محلی کوهستانی و معتدل و سکنه ٔ آن 12 تن است . آب آن ... بالا برآمدن بالا برآمدن . [ ب َ م َ دَ ](مص مرکب ) بلند شدن . برشدن . صعود کردن . صاعد شدن . امیری بالا امیری بالا. [ اَ ی ِ ] (اِخ ) دهی است از بخش سلسله ٔ شهرستان خرم آباد با 510 تن سکنه . آب آن از رودخانه ٔ کهان و محصول آن غلات ، برنج ، حبوب... اﷲآباد بالا اﷲآباد بالا. [ اَل ْ لاه دِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان باغان بخش شیروان شهرستان قوچان . در 6 هزارگزی شمال خاوری شیروان و یک هزارگزی شمال ... چیشتان بالا چیشتان بالا. (اِ مرکب ) بزبان زنان ، بنکوهش و استهزاء و تعبیر و تعریض و تحقیر جامه ٔ سخت کوتاه و مخالف عفاف . لباس نادرخور و نابرازنده و کوتاه... تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۲۱ ۲۲ ۲۳ ۲۴ ۲۵ صفحه ۲۶ از ۴۷ ۲۷ ۲۸ ۲۹ ۳۰ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود