گفتگو درباره واژه گزارش تخلف بالا نویسه گردانی: BALA بالا. (اِ) مأخوذ از سانسکریت ، گیاه معطر. (ناظم الاطباء) : هر گل بالا که دهد بوستان بیشتری هست به هندوستان . امیرخسرو (از رشیدی ). ۞ واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۴۶۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۶ ثانیه واژه معنی شاه بالا شاه بالا. (اِ مرکب ) مأخوذ از شاه بمعنی داماد و بالا بمعنی همدوش . (از فرهنگ نظام ). بمعنی همدوش است و به ترکی ساقدوش خوانند و آن شخصی باش... کوه بالا کوه بالا. (اِ مرکب ) به ارتفاع کوه . به بلندی کوه : ببخشید چندانش از گونه گون شده توده یک کوه بالافزون .اسدی . کهن بالا کهن بالا. [ ک ُ هَم ْ ] (اِخ ) دهی از دهستان فین است که در بخش مرکزی شهرستان بندرعباس واقع است و 294 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ا... قد و بالا قد و بالا.[ ق َ دُ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) قامت : ترا به سروین بالا قیاس نتوان کردکه سرو را قد و بالا بذان تو ماند. دقیقی .شیوه و ناز تو شی... قلعه بالا قلعه بالا. [ ق َ ع َ] (اِخ ) دهی است از دهستان بخش بستان آباد شهرستان تبریز، واقع در 12 هزارگزی جنوب بستان آباد و 8 هزارگزی شوسه ٔ میانه به ... قلعه بالا قلعه بالا. [ ق َ ع َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان حومه ٔ بخش کوهپایه شهرستان اصفهان ، واقع در 10هزارگزی خاورکوهپایه و 5هزارگزی جنوب شوسه... قلعه بالا قلعه بالا. [ ق َع َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان مرکزی بخش بیارجمند، شهرستان شاهرود، واقع در 2000گزی خاور بیار. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و ه... قهج بالا قهج بالا. [ ق ِ هَِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان پشت بسطام بخش قلعه نو شهرستان شاهرود، سکنه ٔ آن 650 تن . آب آن از قنات . محصول آن غلات ، بنش... غنج بالا غنج بالا. [ غ ُ] (اِخ ) دهی است از دهستان ارسک بخش بشرویه ٔ شهرستان فردوس که در 30هزارگزی جنوب بشرویه و 4هزارگزی خاور شوسه ٔ عمومی بشروی... کلنگ بالا کلنگ بالا. [ ک ُ ن َ ] (اِخ ) دهی از بخش حومه ٔ شهرستان ایرانشهر است و 150 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8). تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ صفحه ۵ از ۴۷ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود