اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

بالا بردن

نویسه گردانی: BALA BRDN
بالا بردن . [ ب ُ دَ ] (مص مرکب ) بربردن . راندن از پائین بجایگاه برین . حمل کردن از زیر به زبر. متصاعد ساختن . برتر قرار دادن .
- بالا بردن ساختمان ؛ برآوردن آن . بمرحله ٔ پوشش رساندن بنا.
|| افزودن . برکشیدن . علو بخشیدن . متعالی ساختن .
- بالا بردن سال کسی یا سن کسی ؛ زیاده کردن میزان آن . افزودن بر آن . نمودن که دیرینه تر است . به پیری گرایاندن کسی :
کی ترقی می تواند داد احوال مرا
می برد بالا سپهر دون همین سال مرا.
اسماعیل ایما (از آنندراج ).
- بالا بردن مقام کسی ؛ برکشیدن وی . برآوردن پایگاه او. ترقی دادن مرتبه ٔ او.
- بالا بردن نرخ ؛ افزودن بر بهای کالا.ترقی دادن بهای آن . بهای آن را زیادت کردن : قیمت قند را بالا بردند؛ بر بهای آن افزودند.
|| پیش بردن کار. (آنندراج ) :
کار بالا نبرد دست نیابد برکام
هرکه دلداده ٔ آن قامت و بالا نشود.

ابونصر نصیرای بدخشانی (از آنندراج ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۴ ثانیه
کار بالا بردن . [ ب ُ دَ ] (مص مرکب ) پیش بردن کار. رجوع به آنندراج شود.
کار را بالا بردن . [ ب ُ دَ ] (مص مرکب ) کار براه بردن . کار بساز کردن . (آنندراج ). کار چون زر ساختن : چون غبارم جلوه ٔ بیباکی از جا برده است...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.