اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

بالا رفتن

نویسه گردانی: BALA RFTN
بالا رفتن . [ رَ ت َ ] (مص مرکب ) برآمدن . صعود کردن . برشدن . عروج . بررفتن . مقابل پایین رفتن . صاعد شدن . بعلو گراییدن .
- بالا رفتن سال ؛آخر شدن سال . (از آنندراج ).
- بالا رفتن عمر ؛ سالخوردگی . پیری . بر سنین عمر فزوده شدن . رو بسالمندی رفتن . پیر شدن . به پیری رسیدن :
نیست بر بام عدم راهی نفسها را ببین
زینه ها باشد کز آنجا عمر بالا میرود.

میرزا طاهر وحید (از آنندراج ).


- بالا رفتن گرما؛ افزودن درجه ٔ حرارت . زیاده شدن گرمی هوا.
|| ارتقاء. ترقی کردن .
- بالا رفتن بهای چیزی ؛ ترقی کردن قیمت آن . افزون شدن قیمت آن . غالی شدن . گران شدن . زیاده شدن قیمت .
|| مجازاً بلندپروازی کردن . (آنندراج ) :
ای سرو با قد او بگذار سرکشی را
بسیار پیش قدش بالا نمی توان رفت .

بدیعی سمرقندی (از آنندراج ).


- بالا رفتن دماغ ؛ کنایه ازنخوت و غرور به هم رساندن . (آنندراج ). تکبر. غرور. (فرهنگ نظام ) :
بالا نمی رود زترقی دماغ ما
چون آفتاب دود ندارد چراغ ما.

میرزااسماعیل (از آنندراج ).


- بالا رفتن کار ؛ پیش رفتن کار. (آنندراج ) :
کار محنت گر درین ره این چنین بالا رود
رهنوردان را ز زانو خار می باید کشید.

ابوطالب کلیم (از آنندراج ).


مشو مقید همراه اگرچه توفیقی است
که از جریده روی کارمهر بالا رفت .

صائب (از آنندراج ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
کار بالا رفتن . [ رَ ت َ ] (مص مرکب ) کار پیش رفتن . (آنندراج ) : کار بالا نرود دست نیابد بر کام هر که دل داده ٔ آن قامت و بالا نشود. ابونصیر نص...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.