بالبان
نویسه گردانی:
BALBAN
بالبان . [ ل َ ] (اِ) بالابان . نوعی ساز بادی . و رجوع به بالابان شود.
واژه های همانند
۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
بالبان چی . [ ل َ ] (ص مرکب ) بالبان نواز. که متصدی نواختن بالبان است . که نواختن بالبان با اوست . آنکه بالبان نوازد.بالبان زن . شیپورزن . رج...
بالبان بک . [ ل َ ب َ ] (اِخ ) (بلبان بک ) از رجال معروف دربار سلطان عثمان غازی مؤسس دولت عثمانی است . رجوع به قاموس الاعلام ترکی شود.
بالبان بک . [ ل َ ب َ ] (اِخ ) (یا بلبان بک ) از رجال معروف دربار سلطان محمدخان ثانی و نخستین کسی است که به استانبول حمله کرد. در سال 87...
بال بان . (اِخ ) دهی است از دهستان بیضا بخش اردکان شهرستان شیراز که در 63 هزارگزی جنوب خاور اردکان و یک هزارگزی راه فرعی زرقان به بیض...