اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

بال زدن

نویسه گردانی: BAL ZDN
بال زدن . [ زَ دَ ] (مص مرکب ) (...مرغ ). تکان دادن بال .هفوه . (منتهی الارب ). اخفاق . (تاج المصادر بیهقی ): پر و بال به آب زلال شسته ، بال میزد و نشاط میکرد. (سندباد نامه ص 335). || پرواز کردن . پریدن .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۹ ثانیه
پر و بال زدن . [ پ َ رُ زَ دَ ] (مص مرکب ) پرپر زدن .دست و بال زدن مرغ . و نفرینی است : پر و بال بزنی !
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.