بالین گه . [ گ َه ْ ] (اِ مرکب )
۞ بالینگاه آنجا که بالین نهند. || بستر. || خوابگاه . و رجوع به بالینگاه شود
: هیون رونده ز ره ماند باز
به بالینگه آمد سرم را به ناز.
نظامی .
یکی بالینگهش رفتی یکی جای
یکی دامنش بوسیدی یکی پای .
نظامی .
به بالینگه خسته آمد فراز
ز درع کیانی گره کرد باز.
نظامی .