گفتگو درباره واژه گزارش تخلف بام شکسته نویسه گردانی: BAM ŠKSTH بام شکسته . [ ش ِ ک َ ت َ / ت ِ ] (ص مرکب ) که بام درهم فروریخته دارد. که بام نادرست و خراب دارد. بام فروریخته . شکسته بام . خراب . ویران : یارب کی بینم آسیای فلک راآب زده ، سنگ سوده ، بام شکسته . خاقانی .|| (بااضافه ) بام ویران و درهم فروریخته . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود