بانگ گفتن
نویسه گردانی:
BANG GFTN
بانگ گفتن . [ گ ُ ت َ ] (مص مرکب ) فریاد کردن . ببانگ آمدن . || منادی کردن . || اذان گفتن : در راه که او را می بردند؛ مؤذنی بانگ میگفت ، چون به کلمه ٔ شهادت رسید... (تذکرة الاولیاء عطار).
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.