بانو گشسب . [ گ ُش َ ] (اِخ )
۞ نام دختر رستم زال باشد. (برهان قاطع) (آنندراج ) (فرهنگ لغات شاهنامه ) (هفت قلزم ) (فرهنگ رشیدی ) (انجمن آرای ناصری ).نام دختر رستم زال و همسر گیو پسر گودرز است و پشنگ از وی تولد یافته است . گشسب مخفف گشنسپ است و گشنسپ مرکب از دو واژه است : گشن در پهلوی و پارسی که در زبان اوستا ورشنه آمده بمعنی نر و نرینه است . در پارسی نیز گشن بهمین معنی است . و قسمت دوم کلمه ٔ اسب است . گشنسب اغلب به اسقاط نون استعمال شده است ... در افسانه های ملی بانوگشسب نام دختر رستم پور زال بشمار رفته . (مزدیسنا و ادب پارسی ص
198 و
199)
: خبر شد هم آنگه به بانوگشسپ
که مر گیو را رفتن آراست اسپ .
فردوسی .
از آتش گسی کرد بانوگشسپ
ابا خواسته همچو آذرگشسپ .
فردوسی .
مهین دخت بانوگشسپ سوار
به من داد گردنکش نامدار.
فردوسی .
و رستم را از خاله ٔ شاه کیقباد، فرامرز بزاد و بانوگشسپ و زربانو، و ایشان سخت دلاور و مبارز بودند. (مجمل التواریخ و القصص ص
25). و سیستان و خانه ٔ دستان و رستم همچنانک اول بود باز فرمود کردن و زال را به خانه بازفرستاد با دخترانش [ ظ: دختران رستم ] زربانو و گشسپ بانو. (همان کتاب ص
54). و دختران رستم اند بانوگشسپ و زربانو. (همان کتاب ص
92). پهلوان ترین افراد خاندان گودرزیان ، گیو بوده است و این گیو که پس ازرستم هماورد نداشت «بانوگشسپ سوار» دختر رستم را بزنی گرفته و از او بیژن پدید آمده بود. (حماسه سرایی درایران ص
535).