اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

باور آمدن

نویسه گردانی: BAWR ʼAMDN
باور آمدن . [ وَ م َ دَ ] (مص مرکب ) قبول کردن . پذیرفتن . راست پنداشتن . باور کردن :
نشان داده بود از پدر مادرت
ز بهر چه نامد همی باورت ؟

فردوسی .


|| پذیرفته آمدن . قبول افتادن . باور افتادن :
ای برادر گر ببینی مر مرا
باورت ناید که من آن ناصرم .

ناصرخسرو.


کردند وعده دیگری زین به نیاید باورش
از غدر ترساند همی پرغدر دهر کافرش .

ناصرخسرو.


گویمش حال من از عشقت بپرس
کز منت باور نخواهد آمدن .

انوری .


باورش نامد بپرسید از دگر
آن دگر هم گفت آری ای قمر.

مولوی .


باور نیایدم به وفا وعده گر دهد
دانا نیازموده به دهر آزموده را.

کاتبی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.