اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

با

نویسه گردانی: BA
با. [ بِل ْ لاه ] (جمله بحذف فعل ) (ب + اﷲ) کلمه ٔ سوگند. (ناظم الاطباء). تاﷲ. واﷲ. قسم بخدا. (آنندراج ). سوگند با خدا. بخدا قسم :
باﷲ و باﷲ و باﷲ که غلط پندارد.

منوچهری .


نه ازین آمد باﷲ نه از آن آمد
که زفردوس برین و آسمان آمد.

منوچهری .


نیکوتر ازآن باشد باﷲ که تو اندیشی
آسان تر از آن باشد حقا که تو پنداری .

منوچهری .


ازلشکر و جز لشکر از رعیت و جز رعیت
مختار تویی باﷲ، باﷲ که تو مختاری .

منوچهری .


ور بری زی او برشوت اژدهای هفت سر
گوید این فربی یکی یاریست باﷲ مار نیست .

ناصرخسرو.


باﷲ که دل از تو باز نستانم
ور در سر کار خود رود جانم .

سعدی .


بخرام باﷲ تا صبا بیخ صنوبر بر کند
برقع برافکن تا بهشت از حور زیور برکند.

سعدی .


باﷲ بگذارید میان من و دوست
نیک و بد و رنج و راحت از دوست نکوست .

سعدی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۶۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
مستنصر با. [ م ُ ت َ ص ِ رُ بِل ْ لاه ] (اِخ ) (الَ ...) عبدالعزیزبن احمدبن ابراهیم مکنی به ابوفارس و مشهور به المستنصر ثانی ، از ملوک مرینی د...
مستنصر با. [ م ُ ت َ ص ِ رُ بِل ْ لاه ] (اِخ ) (الَ...) عبداﷲبن احمدبن ابراهیم مکنی به ابوعامر، از ملوک بنی مرین در مغرب . در اوایل سال 799 ...
مستنصر با. [ م ُ ت َ ص ِ رُ بِل ْ لاه ] (اِخ ) (الَ ...) عمربن یحیی بن عبدالواحدحفصی هنتاتی ، مکنی به ابوحفص و مشهور به المستنصر ثانی ، از ملو...
مستنصر با. [ م ُ ت َ ص ِ رُ بِل ْ لاه ] (اِخ ) (الَ ...) محمدبن یحیی بن عبدالواحدبن ابی حفص هنتاتی ، مکنی به ابوعبداﷲ و مشهور به المستنصر اول...
مستنصر با. [ م ُت َ ص ِ رُ بِل ْ لاه ] (اِخ ) (الَ ...) محمدبن یحیی بن محمد (المستنصر الاول )، مکنی به ابوعصیدة و مشهور به المستنصر ثالث ، از مل...
مستنصربا. [ م ُ ت َ ص ِ رُ بِل ْ لاه ] (اِخ ) (الَ ...)محمدبن علی بن حاکم بامراﷲ مکنی به ابوتمیم ، هشتمین از خلفای فاطمی در مصر. به سال 420...
مستنصر با. [ م ُ ت َ ص ِ رُ بِل ْ لاه ] (اِخ ) (الَ ...) منصوربن محمدبن المستضی ٔ، سی و ششمین خلیفه ٔ عباسی در بغداد. به سال 588 هَ . ق . متولد...
پاراهی با. (اِخ ) ۞ یا پاراهی با دو نورت ۞ از ایالات برزیل بر ساحل رودی بهمین نام دارای 758000 تن سکنه و نام مرکز آن نیز پاراهی باست ...
جاخالی با. (اِ مرکب ) (بجای جاخالی ِ بنا) هدیه ای که مقیم مسافر را فرستد نشانه ٔ تأثر و اندوه وی در فراق او. آنچه برسم هدیه فرستند کسی را ...
متأید با. [ م ُ ت َ ءَی ْ ی ِ دُ بِل ْ لاه ] (اِخ ) ادریس بن علی بن حمود، چهارمین ۞ از خلفای دولت حمودیه دراندلس است . وی در سال 427 هَ ....
« قبلی ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ صفحه ۱۰ از ۱۷ ۱۱ ۱۲ ۱۳ ۱۴ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.