اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

بباد کردن

نویسه گردانی: BBAD KRDN
بباد کردن . [ ب ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) نیست و نابود کردن . (آنندراج ). به نحو اسراف و تبذیر یا بی فایدتی صرف و خرج کردن :
و اندر وقت که از مادر بوجود آمد کف دست گشاده داشت هر دو، زنان اهل بیت اوگفتند که هرچه بماند این بباد کند و بخورد و بدهد. (تاریخ سیستان ).
روز جوانی شده یادش مکن
این دم پیری است ببادش مکن .

امیرخسرو.


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.