اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

بپا کردن

نویسه گردانی: BPA KRDN
بپا کردن . [ ب ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) بپای کردن . بر پا کردن . سر پا نگاه داشتن . بلند کردن . افراختن .
- خیمه بپا کردن .
|| شروع کردن . راه انداختن . قائم ساختن :
این سخن پایان ندارد ای کیا
بحث بازرگان و طوطی کن بپا.

مولوی .


- هنگامه بپا کردن ؛ معرکه راه انداختن .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.