اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

بت شکستن

نویسه گردانی: BT ŠKSTN
بت شکستن . [ ب ُ ش ِ ک َت َ ] (مص مرکب ) کسرالاصنام . شکستن بتها :
دگر به روی کسم دیده بر نمی باشد
خلیل من همه بتهای آزری بشکست .

حافظ.


|| مجازاً، خود رااز قیدی یا امری تعبدی رها کردن :
بت شکن امروز، مشو بت پرست .

نظامی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.