گفتگو درباره واژه گزارش تخلف بثی نویسه گردانی: BṮY بثی . [ ب َث ْ ی ی ] (ع ص ، اِ) آنکس که زیاد مدح خلق کند. (از اقرب الموارد). بسیار مدح کننده ٔ مردم . (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (منتهی الارب ). || بسیاربار. ۞ (از اقرب الموارد). مردم بسیارخشم . (ناظم الاطباء) (آنندراج ). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۵ ثانیه واژه معنی بسی نان بسی نان . [ ب َ ] (اِخ ) دهی ازدهستان کرچمبو بخش داران شهرستان فریدن با 267 تن سکنه . آب از چشمه و قنات . محصول آن غله و حبوب . شغل مردم ... خصی بصی خصی بصی . [ خ َ صی یُن ْ ب ِ صی یُن ْ ] (ع ص مرکب ، از اتباع ) خایه کشیده . (یادداشت بخط مؤلف ). تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود