بجاء رسیدن
نویسه گردانی:
BJAʼ RSYDN
بجاء رسیدن . [ ب ِ رَ / رِ دَ ] (مص مرکب ) به جای رسیدن . || بموقع رسیدن . || به حد مردان رسیدن . بالغ شدن : چون فرزند امیرالمؤمنین بجاء (بجای ) رسد، این عهده [ که هارون را بخلع خود بازدارم ] بر من . (مجمل التواریخ والقصص ).
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.