اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

بجوال رفتن

نویسه گردانی: BJWʼL RFTN
بجوال رفتن . [ ب ِ ج َ رَ ت َ ] (مص مرکب ) داخل جوال شدن . || کنایه از دغا و فریب خوردن باشد. (آنندراج ) :
تایکی ریش گاو باشد کس
چند چون ابلهان روم به جوال .

ظهوری (از آنندراج ).


- با سگ بجوال رفتن ؛ کنایه از دست و پنجه نرم کردن است با مردم ناباب .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.