اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

بچه بازی

نویسه گردانی: BCH BAZY
بچه بازی . [ ب َ چ َ / چ ِ / ب َ چ َ / چ ِ / ب َچ ْ چ َ / چ ِ ] (حامص مرکب ) بازی بچه گانه . کارهای کودکانه . بچگی کردن . || کنایه از خرد گرفتن کار و کوچک انگاشتن امری است .
- امثال :
این کار بچه بازی نیست .
|| عمل بچه باز. امردپرستی . لواط. (ناظم الاطباء). غلامبارگی .شاهدبازی :
بچه بازی اگر نمیداند
بچه ٔ ریش رانهاده چرا؟

ابوالبرکات .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.