اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

بحال آمدن

نویسه گردانی: BḤAL ʼAMDN
بحال آمدن . [ ب ِ م َ دَ ] (مص مرکب ) بحالت اصلی آمدن . (آنندراج ). شفا یافتن . افاقه حاصل کردن . بیرون آمدن از حالت مرض و شفا یافتن . (ناظم الاطباء) :
صبحدم قرص تباشیر آورد از آفتاب
تا بحال از حکمتت آید مزاج روزگار.

اثر.


و رجوع به حال و ترکیبات آن شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.