اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

بحث

نویسه گردانی: BḤṮ
بحث . [ ب َ ] (ع مص ) واپژوهیدن . (تاج المصادر بیهقی ). پژوهیدن . (زوزنی ). کاویدن و تفتیش کردن از کسی یا چیزی . (منتهی الارب ). بازپرسی کردن . تفتیش . واکاویدن سخن . (آنندراج ). کاوش . واکاویدن از سخن . جستجو. شدت طلب . کافتن . (نصاب الصبیان ). بازجستن . کاویدن . (ترجمان علامه جرجانی ص 25). کاوش . تفتیش . استقصا. (ناظم الاطباء). تفحص . (غیاث اللغات ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء)(کشاف اصطلاحات الفنون ) : در آن دیار هم شرایط بحث ... هرچه تمامتر بجای آوردم . (کلیله و دمنه ).شرایط بحث اندران بغایت رسانیدم . (کلیله و دمنه ).
بحث عقل است این چه عقل ای حیله گر
تا ضعیفی ره برد آنجا مگر
بحث عقلی گر در و مرجان بود
آن دگر باشد که بحث جان بود.

مولوی .


مال بی تجارت و علم بی بحث و ملک بی سیاست ... (ازگلستان سعدی ). || مباحثه . جدل . محاجة. گفتگو. مذاکرة. مناظره . مسئله پرسیدن : گروهی حکما در حضرت کسری به مصلحتی سخن همی گفتند و بزرجمهر... خاموش ، گفتندش که چرا در این بحث سخن نگوئی ؟ (از گلستان سعدی ). || گفتگو. سخن . حدیث :
یاد باد آن صحبت شبها که با نوشین لبان
بحث سر عشق و ذکرحلقه ٔ عشاق بود.

حافظ.


ساقی حدیث سرو و گل و لاله میرود
وین بحث با ثلاثه ٔ غساله میرود.

حافظ.


بحث بلبل بر حافظ مکن از خوش سخنی
پیش طوطی نتوان نام هزاران بردن .

حافظ.


- بحث درباره چیزی یا کسی رفتن ؛ درباره ٔ کسی یا چیزی گفتگو شدن . دور زدن سخن درباره ٔ چیزی یا کسی :
ز خارزار تعلق کشیده دامن دار
که بحث بر سر یک سوزن مسیحا رفت .

صائب .


گفتمش جان داد شاهی بی تو، گفت
بحث در خضر و مسیحا می رود.

امیر شاهی سبزواری .


|| در اصطلاح اهل نظر بر حمل چیزی بر چیزی و بر اثبات نسبت خبری بدلیل و بر اثبات محمول برای موضوع و بر اثبات عرض ذاتی برای موضوع علم و بر مناظره اطلاق شود. (از کشاف اصطلاحات فنون ). || اعتراض . ایراد. || مجازاً،جنگ و نزاع . (آنندراج ). جدال . (ناظم الاطباء). و رجوع به حکمت اشراق ص 298، 305 - 308 و تمدن جرجی زیدان ج 5 ص 142 و دزی ج 1 ص 52 شود. || کندیدن و کاویدن زمین . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). زمین را کاویدن . طلب چیزی کردن در خاک .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
بهس . [ ب َ ] (ع مص ) دلیری کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ذیل اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || (اِمص ) دلیری . (منتهی الارب ) (آنندراج ...
بهص . [ ب َ هََ ] (ع اِمص ) تشنگی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
بهص . [ ب َ هََ ] (ع مص ) بَهِص َ بَهَصاً؛ تشنه شدن . (از ذیل اقرب الموارد).
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.