اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

بحث کردن

نویسه گردانی: BḤṮ KRDN
بحث کردن . [ ب َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) کاویدن . واکاویدن . || گفتگو کردن . مباحثه کردن . حجت آوردن . (ناظم الاطباء). || مباحثه . مطارحه . حجت آوردن :
گفت تو بحث شگرفی می کنی
معنیی را بند حرفی می کنی .

مولوی .


با طایفه ٔ دانشمندان در جامع دمشق بحثی همی کردم . (گلستان سعدی ).
خجل بازگردیدن آغاز کرد
که شرم آمدش بحث آن راز کرد.

سعدی (بوستان ).


نه در هر سخن بحث کردن رواست
خطا بر بزرگان گرفتن خطاست .

سعدی .


مستند اهل مدرسه زان بحث می کنند
ورنه چرا کند بکسی هوشیار بحث .

محمدقلی سلیم .


مستان کنند در سر مستی بهم نزاع
من میکنم همیشه به وقت خمار بحث .

محمدقلی سلیم .


|| نزاع کردن . || شرط کردن . گرو بستن . (ناظم الاطباء). و رجوع به بحث شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
جر و بحث کردن . [ ج َرْ رُ ب َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) مجادله ٔ سخت در گفتار را بدرازاکشاندن . (از یادداشت مؤلف ). رجوع بجر و بحث شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.