اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

بخت برگشته

نویسه گردانی: BḴT BRGŠTH
بخت برگشته . [ ب َ ب َ گ َ ت َ / ت ِ ] (ص مرکب ) بی چاره . مدبر. برگشته بخت . نگون بخت . (آنندراج ). بدبخت . (ناظم الاطباء). وارون بخت :
همی زار بگریست بر کشتگان
بر آن داغدل بخت برگشتگان .

فردوسی .


یکی گمره بخت برگشته ام
ز گم گشتن راه سرگشته ام .

اسدی .


آن ناجوانمرد بخت برگشته فرمان نبرد. (اسکندرنامه نسخه ٔ نفیسی ).
شنید این سخن بخت برگشته دیو
بزاری برآورد بانگ غریو.

سعدی .


چنین گفت درویش صاحب نفس
ندیدم چنین بخت برگشته کس .

سعدی .


ندیدم ز غماز سرگشته تر
نگون طالع و بخت برگشته تر.

سعدی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.