بختیار
نویسه گردانی:
BḴTYAR
بختیار. [ ب َ ] (اِخ )جهان پهلوان بود. از فرزندان رستم و به بختیارنامه قصه ٔ او بازخوانند. نسبت بختیار الاسبهبد: بختیاربن شاه فیروزبن بزفری بن شیر اوژن بن خدایگان بن فرخ به بن ماه خدای بن فیروزبن کرد آفرین بن پهلوان بن اسپهبدبن مهرآزادبن رستم بن بولادبن کان آزاد مردبن رستم بن جهر آزادبن نیروسنج بن فرخ به بن دادآفرین بن سام بن به آفریدبن هوشنگ بن فرامرزبن رستم الاکبربن دستان ... و رجوع به تاریخ سیستان ص 8 و 9 شود.
واژه های همانند
۱۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
بختیار. [ ب َ ] (اِخ )دهی از دهستان سرکوه بخش ریوش شهرستان کاشمر است که 156 تن سکنه دارد. (از فرهنگجغرافیایی ایران ج 9).
محمد بختیار. [ م ُ ح َم ْ م َ دِ ب َ ] (اِخ ) (خلجی ) نخستین از حکام بنگاله (599 - 602 هَ . ق .). (معجم الانساب و الاسرات زامباور ص 426).
قلعه ٔ بختیار. [ ق َ ع َ ی ِ ب َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کرزان رود شهرستان تویسرکان ، واقع در 12هزارگزی جنوب باختری شهر تویسرکان و 6هزارگز...
قشلاق بختیار. [ ق ِ ب َ ] (اِخ ) دهی از دهستان چهاردولی بخش مرکزی شهرستان مراغه واقع در 84 هزارگزی جنوب خاوری مراغه و 7 هزارگزی خاور شوسه...
ابوحرب بختیار. [ اَ ح َ ب ِ ب َ ] (اِخ ) در یکی از مسمطهای منسوب به منوچهری دامغانی و نیز در قصیده ای منتسب بوی که ذوق سلیم مانند چند مسمط...
حسام الدین بختیار. [ ح ُ مُدْ دی ب َ ] (اِخ ) ابن زنگی سلجوقی متخلص به «پیغوی » مداح ملک پیغو. رجوع به بختیار و حسن بن علی و به لباب الالب...
درمزار شیخ بختیار. [ دَ م َ رِ ش َ ب َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان سبزواران بخش مرکزی شهرستان جیرفت واقع در28 هزارگزی شمال باختری سبز...