اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

بخش

نویسه گردانی: BḴŠ
بخش . [ ] (ع مص ) سوراخ کردن . گود کردن . نفوذ کردن . (از دزی ج 1 ص 55).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۸۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
بوسه بخش .[ س َ / س ِ ب َ ] (نف مرکب ) بخشنده ٔ بوس : چووقت باده بود باده گیر و باده گسارچو وقت بوسه بود بوسه بخش و بوسه ستان .فرخی .
آرام بخش . [ ب َ ] (نف مرکب ) مُسَکِّن .
بخش پذیر. [ ب َ پ َ ] (نف مرکب ) قابل قسمت . تقسیم پذیر: نقطه بخش پذیر نیست . (یادداشت مؤلف ). (اصطلاح حساب ) اعدادی که به عدد یا اعداد دیگر ق...
گنده بخش . [ گ َ دَ ب َ ] (اِخ ) دهی است از بخش شیب آب شهرستان زابل که در 21000 گزی شمال باختری سرکوهه و 13000 گزی شوسه ٔ زاهدان به زابل...
نجات بخش . [ ن َ / ن ِ ب َ ] (نف مرکب ) رهاننده . منجی .
نزهت بخش . [ ن ُ هََ ب َ ] (نف مرکب ) که شادی و خرمی و بهجت و سرور بخشد. که انبساط خاطر آرد. || جای باصفای فرح بخش .
نشوه بخش . [ ن َش ْ وَ / وِ ب َ ] (نف مرکب ) مستی آورنده . || سرور و خوشحالی آورنده . (ناظم الاطباء).
ملکت بخش . [ م ُ ک َ ب َ ] (نف مرکب ) که مملکت و پادشاهی بخشد. که عظمت و بزرگی و فرمانروایی بخشد. ملک بخش : تراست ملک و تویی ملک دار و ملک...
مسرت بخش . [ م َ س َرْ رَ ب َ ] (نف مرکب ) مسرت بخشنده . آنچه ایجادمسرت کند. که شادی بیافریند. و رجوع به مسرت شود.
مکنت بخش . [ م ُ ن َ ب َ ] (نف مرکب ) بخشنده ٔ خواسته و ثروت و دستگاه . مکنت بخشنده . بخشنده ٔ توانگری : چنانکه جود بدان دستهای مکنت بخش ز بهر ...
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ صفحه ۵ از ۹ ۶ ۷ ۸ ۹ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.