اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

بخیه دوز

نویسه گردانی: BḴYH DWZ
بخیه دوز. [ ب َخ ْی َ / ی ِ ] (نف مرکب ) آنکه بخیه می دوزد :
چه گوید کس از شوخی بخیه دوز
کزو بخیه ٔ چشم من گشت روز.

میرزا طاهر وحید(از آنندراج ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.