اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

بدخبر

نویسه گردانی: BDḴBR
بدخبر. [ ب َ خ َ ب َ ] (ص مرکب ) آنکه پیوسته خبر بد و ناخوش آرد :
چون بوم بدخبرمفکن سایه بر خراب
در اوج سدره کوش که فرخنده طائری .

سعدی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۵ ثانیه
بد خبر. [ ب َخ َ ب َ ] (اِ مرکب ) خبر بد و ناخوش آیند : وز آن پس شنیدم یکی بد خبرکز آن نیز برگشتم آسیمه سر.فردوسی .
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.