گفتگو درباره واژه گزارش تخلف بدرد خوردن نویسه گردانی: BDRD ḴWRDN بدرد خوردن . [ ب ِ دَ خوَرْ / خُرْ دَ ] (مص مرکب ) بی فایده نبودن . مفید واقع شدن . بکاری آمدن . سودمند بودن . رجوع به درد و ترکیبات آن شود. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود